لغت نامه دهخدا
شرطی. [ ش َ طی ی ] ( ع ص نسبی ) قرارداد نامعین.
- بشرطی که ؛ موافق قراردادی که. ( ناظم الاطباء ).
|| منسوب به شرطه. ( یادداشت مؤلف ) ( از مهذب الاسماء ). || منسوب به شرط و عهد وپیمان و گرو. ( ناظم الاطباء ). || کیفیتی. ( یادداشت مؤلف ). || در اصطلاح منطق قسمتی از قیاس اقترانی است. رجوع به قیاس شود.
شرطی. [ ش ُ طا ] ( ع اِ ) مثل شرطی. رجوع به شرطی شود.