سیاه نامه. [ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از عاصی. گنهکار.فاسق. بدکاره. ظالم. ( از برهان ). عاصی. گناهکار. فاسق. فاجر. ظالم. بدکاره. ( ناظم الاطباء ) : سیاه نامه تر از خود کسی نمی بینم چگونه چون قلمم دود دل بسرنرود.حافظ.رجوع به سیه نامه شود.
فرهنگ معین
(مِ ) (اِمر. ) گناهکار.
فرهنگ عمید
گناهکار، عاصی، بد کار، فاسق، فاجر: سیه نامه چندان تنعم براند / که در نامه جای نبشتن نماند (سعدی۱: ۱۱۷ ).