سگالیده. [ س ِ دَ / دِ ] ( ن مف ) اندیشیده. تصورشده. فکر شده : شبیخون سگالیده و ساخته سنان را به ابر اندر افراخته.فردوسی.خرد را بر آن رای بر شاه کن مرازآن سگالیده آگاه کن.فردوسی.
فرهنگ عمید
۱. اندیشیده. ۲. چاره جویی شده.
فرهنگ فارسی
اندیشیده تصور شده فکر شده
ویکی واژه
فکر، اندیشه، اندیشیدن. شبیخون سگالیده و ساخته/ به پیوسته تیر و کمان آخته «فردوسی»