سکاف

لغت نامه دهخدا

سکاف. [ س َک ْ کا ] ( ع ص ) کفشگر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(سَ کّ ) [ ع . ] (ص . ) کفش دوز.

فرهنگ عمید

کسی که پیشه اش کفش دوزی است، کفشگر، کفشدوز.

فرهنگ فارسی

کفشگر، کفش دوز، کسی که پیشه اش کفش دوزی است
( صفت ) کسی که کفش دوزی پیشه دارد کفش دوز .

ویکی واژه

کفش دوز.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم