لغت نامه دهخدا
در میان آب و آتش همچنان سرگرم تست
این دل زار و نزار و اشکبارانم چو شمع.حافظ.دختر رز گر همه باشد مشو سرگرم او
در طریق عشق بازی امت یعقوب باش.محمدقلی سلیم ( از بهار عجم ). || مست. ( غیاث اللغات ). مردان سرخوش. ( آنندراج ) :
عاشقان از می ته شیشه دل سرگرم اند
چشم مخمور تو سرمست قدح پیمایی است.میرزا رضی دانش ( از آنندراج ).