سرشناس
سرشناس. [ س َ ش ِ ] ( ن مف مرکب ) معروف. مشهور :
ای ز آسمان بصد درجه سرشناس تر
سِرّ دقایق ازلت از برآمده.خاقانی.
( ~. ش ) (ص مر. ) معروف .
معروف، مشهور، کسی که بیشتر مردم او را بشناسند.
معروف، مشهور، کسی که بیشترمردم اورابشناسند
( صفت ) آنکه غالب مردم او را می شناسند معروف نامی .
معروف.