سرافکندگی. [ س َاَ ک َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت به زیر افکندن سربخاطر تواضع یا شرم. شرمندگی. شرمساری : مه نو ز راه سرافکندگی به گوش اندرون حلقه بندگی.فردوسی.دلیری است هنجار لشکرکشی سرافکندگی نیست در سرکشی.نظامی.مبین سرو را در سرافکندگی چنان شاه را درچنین بندگی.نظامی.سرافکندگی کن که زلف نگار سرافرازیش در سرافکندگی است.خواجوی کرمانی.
فرهنگ معین
( ~ . اَ کَ دَ یا دِ ) (حامص . ) ۱ - شرمساری . ۲ - فروتنی .