سخن فروش

لغت نامه دهخدا

سخن فروش. [ س ُ خ َ ف ُ ] ( نف مرکب ) متملق و چاپلوس. ( آنندراج ) :
ما را سخن فروش نهادی لقب چه بود
از چه بزر ز ما نخریدی همی سخن.فرخی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 324 ).|| شاعر. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

( ~ . فُ ) (ص فا. ) ۱ - شاعر. ۲ - متملق .

ویکی واژه

شاعر.
متمل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم