( سابقاً ) سابقاً. [ ب ِ قَن ْ ] ( ع ق ) از پیش. از این پیش. پیش از این. در ایام پیش. در زمان پیش. پیش از آن. پیش از وقت. در پیش. پیشتر. در سابق. در زمان سابق. سابق بر این. سابق بر آن. قبلاً. قبل از این. قبل از آن.قدیماً. در قدیم. فی ماتقدم. در گذشته. در زمان گذشته. سالفاً فی مامضی. فی ماسبق. رجوع به سابق شود.
فرهنگ معین
( سابقاً ) (بِ قَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) قبلاً، پیش از این .
فرهنگ عمید
در سابق، پیش از این، در زمان پیش، پیشتر.
فرهنگ فارسی
مونث سابق ۱ - پیشین پیشی گیرنده سبقت گیرنده . ۲ - سیرت سنت . ۳ - ( اسم ) مجموعه اعمال گذشته شخص پیشینه . ۴ - پیشدستی پیشی سبقت . ۵ - تقدیر ازلی . ۶ - عنایت ازلی جمع سابقات سوابق . یا اسباب سابقه علل و عوامل و موجبات قبلی و مقدماتی مرض مقابل اسباب واصله . از پیش