زدایی

لغت نامه دهخدا

زدایی. [ زِ / زُ / زَ ] ( حامص ) زدایندگی. زدودن : اندوه زدایی ، انده زدایی ، غم زدایی ، گندزدایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خاص
خاص
این طرف
این طرف
تخصیص
تخصیص
متعبد
متعبد