لغت نامه دهخدا
و انگه چهارتن را در باغ خویش بنهاد
وندر نگار بستان یکسر همه دهاقین.ناصرخسرو.فرخی از سیستان بود... و خدمت دهقانی کردی از دهاقین طوس. ( چهارمقاله چ معین ص 58 ). استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود از دیهی که آن دیه را باژ خوانند. ( چهارمقاله ص 75 ).
راز گوید سر او سوی خط آورده چنان
کان بجز صاحب ما عز دهاقین نکند
هنری عز دهاقین که خداوند هنر
بجز او را به خداوندی تعیین نکند.سوزنی.و بر دهاقین و غیر ایشان بسی شدت و درشتی کردی پس دهاقین شکایت کردند. ( ترجمه تاریخ قم ص 245 ). و رجوع به دهقان در همه معانی شود.