دستانه

لغت نامه دهخدا

دستانه. [ دَ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) دست برنجن. النگو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || موزه دست. ( آنندراج ). دستکش. ( ناظم الاطباء ). چیزی است از پوست یا پشم که بجهت دفع اذیت سرما به دست پوشند.( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). قولچاق. || چیزی است از پارچه که خبازان در وقت نان پختن پوشند. پارچه ای است که نانوایان در وقت نان پختن به دست کشند. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). || تازیانه. || افزار کشتکاری. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دست برنجن النگو یا موزه دست یا تازیانه یا افزار کشتکاری .

فرهنگستان زبان و ادب

{slide} [موسیقی] وسیله ای برای برخی شیوه های نوازندگی گیتار که با لغزاندن آن بر روی سیم ها، پرده گیری صورت می گیرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال راز فال راز فال چوب فال چوب فال نوستراداموس فال نوستراداموس