دریافت کردن

لغت نامه دهخدا

دریافت کردن. [ دَرْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گرفتن. اخذ کردن. به خود واصل کردن. اخذ. وصول. قبض چنانکه وجهی را. مقابل پرداخت کردن. رسید. واصل شدن. استاندن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || تمیز دادن. فهمیدن. معلوم کردن. ( ناظم الاطباء ). || نگریستن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

گرفتن . اخذ کردن

ویکی واژه

incassare
percepire
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم