شیر گیران پلنگ افکن کمندش را اسیر شهسواران خدنگ انداز تیرش را شکار
چه خوش گفت زالی به فرزند خویش چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
کیست یارب این پلنگ افکن سوار شیرگیر؟ کیست یارب این دلیر پر دل ضیغم شکار؟
شیر گیران جهانرا بنظر صید کنند آن دو آهوی پلنگ افکن روبه بازش
چو آهوان پلنگ افکن ترا بینند اگر بصید روی تو از وحشیان نرمند
گروهی پلنگ افکن پیل زور در آهن سر مرد و سم ستور