درگذشت. [ دَ گ ُذَ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) درگذشتن. فوت. وفات. موت. مرگ. مردن : درگذشت وی به رمضان سال فلان بود. بمناسبت درگذشت فلان مجلس یادبودی در فلان جا منعقد است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). و رجوع به درگذشتن شود.
فرهنگ معین
(دَ. گُ ذَ ) (مص مر. ) مرگ ، وفات .
فرهنگ عمید
۱. درگذشتن. ۲. [مجاز] مرگ، مردن، وفات.
فرهنگ فارسی
درگذشتن، مرگ، مردن، وفات درگذشتن موت مرگ مردن ( مصدر ) فوت وفات .