خلوتی
خلوتی. [ خ َل ْ وَ ] ( ص نسبی ) منسوب به خلوت. کنایه از گوشه نشین و مجرد. ( از ناظم الاطباء ) :
بشنو ازین پرده و بیدار شو
خلوتی پرده اسرار شو.نظامی.خلوتی پرده اسرار شو
ما همه خفتیم تو بیدار شو.نظامی.
خلوتی. [ خ َل ْ وَ ] ( اِخ ) نام سلسله ای از درویشان. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خلوتیه شود.
خلوتی. [ خ َل ْ وَ ] ( اِخ ) نام کمال الدین اسماعیل اصفهانی ، شاعر معروف. ( ناظم الاطباء ).
( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - محرم . ۲ - گوشه نشین .
۱. مربوط به خلوت.
۲. [قدیمی] = خلوت نشین
۳. [قدیمی] مَحرم راز.
( صفت ) ۱ - گوشه نشین منزوی مجرد . ۲ - پیرو فرق. خلوتیه .
نام کمال الدین اسماعیل اصفهانی شاعر معروف .
محرم.
گوشه نشین.