آشکار ساختن

لغت نامه دهخدا

( آشکار ساختن ) آشکار ساختن. [ ش ْ / ش ِ ت َ ] ( مص مرکب ) ظاهر کردن. || ظاهر کردن جریانهای برق مغناطیسی . ( فرهنگستان ).

فرهنگ فارسی

( آشکار ساختن ) ( مصدر ) ۱ - ظاهر کردن هویدا کردن . ۲ - فاش کردن افشا. ۳ - ظاهر کردن جریانهای برق مغناطیسی
ظاهر ساختن جریانهای برق مغناطیسی

ویکی واژه

آشکار‌ساختن
آشکار کردن. می‌کوشم ... روحیه او را، مکنونات قلبی او را، که بزرگی و ... در عین حال معایب او را آشکار می‌سازد، بنمایانم. «بزرگ‌علوی»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم