لغت نامه دهخدا ( آفت رسیده ) آفت رسیده. [ ف َ رَ / رِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آفت زده. مَؤوف. آکفت دیده.- کِشتی آفت رسیده ؛ بسن یا ملخ یا تگرگ یا خشکی یا زنگ و یرقان و یا سرمازدگی و مانند آن زیان دیده. آفت زده.
فرهنگ فارسی ( آفت رسیده ) ( اسم ) مبتلا بافت آسیب دیده و آفت زده : کشتی آفت رسیده زراعت آفت رسیده .آکفت دیده