بلهاء

لغت نامه دهخدا

بلهاء. [ ب َ ] ( ع ص ) تأنیث ابله. زن ابله. ( منتهی الارب ). زن ضعیف عقل. ( از اقرب الموارد ). ج ، بُله. ( اقرب الموارد ). || زن نادان ناتجربه کار از خاندان بزرگ. ( منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || ناقه ای که بسبب رزانت و متانت از چیزی نرمد. ( منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(بَ ) [ ع . ] (ص . ) زن کم خرد، زن ساده دل .

ویکی واژه

زن کم خرد، زن ساده دل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال پی ام سی فال پی ام سی فال انبیا فال انبیا فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی