آکنده گوش

لغت نامه دهخدا

( آکنده گوش ) آکنده گوش. [ ک َ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) اصم . کر. مجازاً، اندرزناپذیر. که پند ننیوشد :
فراوان سخن باشد آکنده گوش
نصیحت نگیرد مگر در خموش.سعدی.پریشیده عقل و پراکنده هوش
ز قول نصیحتگر آکنده گوش.سعدی.بفریادتا برنداری خروش
سخن نشنود مرد آکنده گوش.؟

فرهنگ معین

( آکنده گوش ) ( ~. ) (ص مر. ) اندرزناپذیر.

فرهنگ فارسی

( آکنده گوش ) ( صفت ) ۱ - کر اصم . ۲ - اندرز ناپذیر آنکه بپند گوش ندهد .
کر اندرز ناپذیر

ویکی واژه

آکنده‌گوش
(قدیم): بی‌اعتنا به سخنان و اندرزهای دیگران. اندرز ناپذیر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال جذب فال جذب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال امروز فال امروز