آرام شدن
فرهنگ فارسی
تسلی یافتن فرو نشستن خشم
ویکی واژه
آرامشدن
تسکین یافتن، تسلی یافتن. ساکت و بیسروصدا شدن. پس از آنکه مقداری گریه کردم، آرام شدم. «اسلامیندوشن
(مجاز): امنیت پیدا کردن، امن شدن.
آرامشدن
تسکین یافتن، تسلی یافتن. ساکت و بیسروصدا شدن. پس از آنکه مقداری گریه کردم، آرام شدم. «اسلامیندوشن
(مجاز): امنیت پیدا کردن، امن شدن.