آفتاب نشین

فرهنگ معین

( آفتاب نشین ) (نِ ) (ص . ) بیکاره ، تنبل .

ویکی واژه

آفتاب‌نشین
خوش نشین و به مجاز بیکاره و تنبل. از قراری که می‌بینم، آفتاب نشینید و کِشت و زراعتی ندارید. «جمال‌زاده»
کسی را آفتاب نشین کردن، کنایه از: او را بیچاره و خانه نشین کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم