آمارگیر

لغت نامه دهخدا

( آمارگیر ) آمارگیر. ( نف مرکب ) آماره گیر. آمارگیره. محاسب.
امارگیر. [ اَ] ( نف مرکب ) حساب گیرنده. ( آنندراج ). آمارگیر. ( شرفنامه منیری ). رجوع به آمارگیر و امار و اماره شود.

فرهنگ فارسی

حساب گیرنده . آمار گیر
( آمار گیر ) محاسب

ویکی واژه

آنکه کارش جمع‌آوری آمار است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم