آسیابانی

لغت نامه دهخدا

( آسیابانی ) آسیابانی. ( حامص مرکب ) حرفه آسیابان. طِحانت. آسبانی :
آنکه رفتم بکسب فضل و هنر
کاشکی رفتمی بدهقانی
کاش کردی بدهر بخت سیاه
روسفیدم به آسیابانی.؟

فرهنگ فارسی

( آسیا بانی ) شغل آسیابان آسبانی .

ویکی واژه

عمل و شغل آسیابان. شما چرا به آسیابانی قناعت کرده‌اید؟ «طالبوف»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت