آموختنی

لغت نامه دهخدا

( آموختنی ) آموختنی. [ ت َ] ( ص لیاقت ) درخور آموختن. قابل آموختن :
عشق آمدنی بود نه آموختنی.
ای سوخته سوخته سوختنی...
|| آموختن :
حق را تو کجا و رحمت آموختنی.( منسوب به خیام ).

فرهنگ فارسی

( آموختنی ) ( صفت ) لایق آموختن شایست. آموختن : عشق آمدنی بود نه آموختنی .

ویکی واژه

شایسته و مناسب آموختن. آنچه میشود آن را آموخت، یاد گرفتنی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال راز فال راز فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت