آساد

لغت نامه دهخدا

( آساد ) آساد. ( ع اِ ) ج ِ اَسَد.

فرهنگ فارسی

( آساد ) جمع اسد

فرهنگ اسم ها

اسم: آساد (پسر) (عربی) (تلفظ: āsād) (فارسی: آساد) (انگلیسی: asad)
معنی: شیرها و شیران، ( اَعلام ) پسر مهر گشسب، پدر فرخ داد پارسی، ( در عربی ) آساد جمع اَسَد است به معنی شیرها و شیران

ویکی واژه

شیرها، شیران. جمع اسد. آن گورانِ خر طبع را گور، سوی مرابض آساد می‌دواند. «زیدری»
آساد ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آس - آد قابل تجزیه باشد؛ و به معنی طلب شهرت، جویای نام و مانند آنها بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم