سفته گوش

لغت نامه دهخدا

سفته گوش. [ س ُ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) شخصی را گویند که گوش او سوراخ باشد. ( برهان ) :
من آن سفته گوشم که خاقان چین
ز ناسفتگان کرده بودم گزین.نظامی. || کنایه از فرمان بردار و قبول کننده و مطیع و تابع و غلام. ( برهان ). غلام و کنیز و مطیع. ( غیاث ). غلام که حلقه بگوش نیز گویند. ( رشیدی ). کنایه از مطلق محکوم و مطیع و اکثر اطلاق آن بر کنیز و غلام کنند. ( آنندراج ) :
روز و شب سالکان راه تواند
سفته گوشان بارگاه تواند.نظامی.دو شخص ایمنند از تو کائی بجوش
یکی نرم گردن یکی سفته گوش.نظامی ( شرفنامه ص 63 ).من همان سفته گوش حلقه کشم
با خود از چین و با تو از حبشم.نظامی.سفته گوشی چو در ناسفته
در فروشی بهای جان گفته.نظامی.|| ( اِمرکب ) گوش ِ سوراخ کرده. ( برهان ).

فرهنگ معین

(سُ تَ ) (ص مف . ) ۱ - کسی که گوشش را سوراخ کرده باشند. ۲ - کنایه از: برده ، غلام .

فرهنگ عمید

۱. کسی که گوشش را سوراخ کرده باشند.
۲. [مجاز] برده و بنده و کنیز، غلام حلقه به گوش، مطیع، فرمان بردار: من آن سفته گوشم که خاقان چین / ز ناسفتگان کرده بودم گزین (نظامی۵: ۹۸۵ ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه گوشش را سوراخ کرده یا خود سوراخ باشد . ۲ - فرمانبردار مطیع تابع . ۳ - غلام .

ویکی واژه

کسی که گوشش را سوراخ کرده باشند.
کنایه از: برده، غلام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم