اسپید

لغت نامه دهخدا

اسپید. [ اِ ] ( ص ) سفید. نقیض سیاه. ( برهان ). اسفید. سپید ( مخفف آن ). ابیض. بیضاء :
دفتر صوفی سواد و حرف نیست
جز دل اسپید همچون برف نیست.مولوی.رجوع به سفید شود. || بی نقش. ( برهان ). اطلَس. بی لون. ( برهان ). || ساده. بی ترشی : اسپیدبا.

فرهنگ معین

( اِ ) (ص . ) سپید، سفید.

فرهنگ فارسی

نام قلعه وحصاری از توران زمین که سهراب رستم آنرا تسخیر کرد.
سفید، اسفید، سپید: هرچیزی که به رنگ برف یاشیرباشد، مقابل سیاه
( صفت ) ۱ - سپید سفید ابیض بیضائ مقابل سیاه اسود .

دانشنامه عمومی

اسپید روستایی در دهستان طبس مسینا بخش گزیک شهرستان درمیان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۷۰ نفر ( در ۱۳ خانوار ) بوده است.
اسپید (شخصیت کمیک). اسپید یا سرعت یک شخصیت تخیلی و ابرقهرمان در کتاب های کامیک منتشر شده از مارول کامیکس می باشد. او توسط آلان هینبرگ و جیم چئونگ برای اولین بار در انتقام جویان جوان شماره ۱۰ام ( فوریه ۲۰۰۶ ) خلق شد.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:آمفتامین

ویکی واژه

سپید، سفید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال آرزو فال آرزو فال رابطه فال رابطه فال احساس فال احساس