اخراجات

لغت نامه دهخدا

اخراجات. [ اِ ] ( ع اِ ) ج ِ اخراج. || وجه معاش. وجه گذران : گفت [ عابد ] همه شب در مناجات و سحر در دعای حاجات و همه روز در بند اخراجات. ( گلستان ). || آنچه از شهر و یا مملکتی از مال التجاره و جز آن بیرون برند. صادرات.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ اخراج . ۱ - مخارج . ۲ - مالیات .

فرهنگ فارسی

جمع : اخراج . ۱ - اخراجها. ۲ - وجه معاش وجه گذران خرجی هزینه . ۳ - آنچه از شهر یا کشوری از کای بازرگانی و جز آن بیرون برند صادرات . ۴ - مالیات غیر مستمر بیش از میزان عادی یا اخراجات دیوانی . مالیاتی که برای مصارف دیوانی وصول میشود .

ویکی واژه

جِ اخرا
مخار
مالیات.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال درخت فال درخت