ارحام

لغت نامه دهخدا

ارحام. [ اَ ] ( ع اِ )ج ِ رحِم و رِحم. زهدان ها. ( غیاث اللغات ) ( منتهی الارب ): اﷲ یعلم ما تحمل ُ کل انثی و ما تغیض الارحام و ماتزداد و کل شی عنده بمقدار. ( قرآن 8/13 )؛ خدا میداند آنچه برمیدارد هر زنی و آنچه بکاهد رحمها ( زهدان ها ) و آنچه زیاد سازد و هر چیزی نزد او به اندازه ایست. ( تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 3 ص 171 ). || خویشان : لن تنفعکم ارحامکم و لا اولادکم یوم القیامةیفصل بینکم واﷲ بما تعملون بصیر. ( قرآن 3/60 )؛ هرگزسود ندهد شما را رحمهای ( خویشان ) شما و نه فرزندان شما در روز قیامت جدا می کند میانه شما و خدا بآنچه میکنید بیناست. ( تفسیر ابوالفتوح رازی چ 1 ج 5 ص 298 ). || اولوالأرحام ؛ خویشان. خویشاوندان.

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جِ رَحِم ، زهدان ها. ۲ - خویشان ، اعضاء خانواده .
( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) مهربانی کردن ، بخشایش آوردن .

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) = رَحِم
۲. نزدیکان نَسَبی، بستگان.

فرهنگ فارسی

خویشی ها، خویشاوندی ها، خویشان، زهدان ها، جمع رحم
( مصدر ) مهربانی کردن مهر ورزیدن بخشایش آوردن .

فرهنگ اسم ها

اسم: ارحام (پسر) (عربی) (تلفظ: arhām) (فارسی: اَرحام) (انگلیسی: arham)
معنی: بستگان، اقوام، نزدیکان، ( جمع رحم )، خویشان، کسان، منسوبان به ویژه منسوبان نَسَبی، [این واژه اگر «ارحام»/erham/ تلفظ شود به معنی مهربانی کردن، مهر ورزیدن، بخشایش آوردن است]

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَرْحَامُ: رحِمها
معنی أَرْحَامَکُمْ: رحمهایتان-رابطه خویشاوندیتان (رحم در اصل به معنای محل نشو و نمای جنین در شکم مادران میباشد بعدها در معنای قرابت و خویشاوندی استعمال شد ، چون خویشاوندان همه در اینکه از یک رحم خارج شدهاند مشترکند پس کلمه رحم به معنای نزدیک و ارحام به معنای نزدیکان ان...
ریشه کلمه:
رحم (۵۶۳ بار)

ویکی واژه

مهربانی کردن، بخشایش آوردن.
جِ رَحِم ؛ زهدان‌ها.
خویشان، اعضاء خانواده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشق فال عشق فال احساس فال احساس