لغت نامه دهخدا
میغ ماننده پنبه ست و ورا باد نَداف
هست سدکیس درونه که بدو پنبه زنند.ابوالمؤید.موی سر جغبوت و جامه ریمناک
وز درون سو باد سرد و بیمناک.رودکی.پرّ کنده چنگ و چنگل ریخته
خاک گشته باد خاکش بیخته.رودکی.گلیمی که خواهد ربودنْش باد
ز گردان بشخشد هم از بامداد.ابوشکور ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 208 ).ز تاک خوشه فروهشته و ز باد نوان
چو زنگیانند بر باد پیچ بازیگر.