آهن دل

لغت نامه دهخدا

( آهن دل ) آهن دل. [ هََ دِ ] ( ص مرکب ) آهنین دل. قسی. قاسی. سنگدل. || شجاع. شیردل :
مرد که آهن دل و روئین تن است
نی زرهش حاجت و نی جوشن است.امیرخسرو.

فرهنگ عمید

( آهن دل ) ۱. سنگدل، سخت دل، بی رحم.
۲. دلیر.

فرهنگ فارسی

( آهن دل ) ( صفت ) ۱ - آنکه دلی آهنین دارد سنگدل قسی مقابل نرم دل . ۲ - شجاع دلیر مقابل ترسو جبون .

ویکی واژه

آهن‌دل
(قدیم): بیرحم، سنگدل، سخت‌دل.
شجاع، دلاور، بی‌باک‌.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم