اسراء

لغت نامه دهخدا

اسراء. [ اِ ] ( ع مص ) بشب راه رفتن.( غیاث ). بشب رفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). سری. مسری. || در سراة درآمدن. بسوی سراة شدن. ( منتهی الارب ). || نزدیک شدن هنگام خایه کردن.
- اسراء جرادة ؛ قریب بیضه نهادن رسیدن ملخ. ( منتهی الارب ). تخم گذاری ملخ نزدیک رسیدن.
|| سیر کنانیدن بشب : سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر. ( قرآن 1/17 ). || از خود افکندن ، چنانکه جامه را. || ( اِخ ) معراج رسول.
- حدیث اسراء ؛ حدیث معراج.
اسراء. [ اُ س َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اسیر. ( منتهی الارب ). گرفتاران. بندیان. ( غیاث ). زندانیان.

فرهنگ معین

(اُ سَ ) [ ع . ] (ص . اِ. ) جِ اسیر، اسیران ، گرفتاران .
( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) در شب سیر کردن . ۲ - (مص م . ) به سیر درآوردن کسی در شب . ۳ - معراج پیامبر اکرم (ص ).

دانشنامه آزاد فارسی

اِسْراء
(در لغت به معنی در شب سیردادن، شبانه کوچاندن) این لغت در قرآن در سوره هایی چون (اسراء، ۱؛ هود، ۸۱؛ حجر، ۶۵؛ طه، ۷۷) آمده است. همچنین سورۀ هفدهم قرآن نیز به همین نام است. این واژه را مترادف معراج دانسته اند؛ اما به تعبیر دقیق تر، مراد سفر جسمانی و روحانی شگرف حضرت محمد (ص) از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی و از آن جا به آسمان ها و مشاهدۀ اسرار ملکوت الهی است. نیز ← معراج؛ معجزه

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] اسراء (ابهام زدایی). اِسراء می تواند اشاره به یکی از موارد ذیل باشد:

ویکی واژه

در شب سیر کردن.
به سیر درآوردن کسی در شب.
معراج پیامبر اکرم (ص)
جِ اسیر؛ اسیران، گرفتاران.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم