ارقه

لغت نامه دهخدا

ارقه. [ اَ ق َ / ق ِ ] ( ص ) اَرْغه. عَرْقه. در تداول عامه ، سخت گربز.
ارقه. [ اَ ق َ ] ( اِخ ) از بلاد اسپانیا که بین آن و ابره زمینی قفر موسوم به سلانا واقع است. ( حلل السندسیه ج 2 ص 176 ). || رودی به اسپانیا که از پیرنه ( جبال البرانس ) سرچشمه گیرد و بنبلونه را مشروب کند و در ویلاّ فرانکا به اَراگُن ریزد و طول آن 160 هزار گز است.

فرهنگ معین

(اَ قِ )(ص . )(عا. ) حیله گر، هوشیار، زرنگ .

فرهنگ فارسی

( صفت ) عرقه شخص سرد و گرم روزگار چشیده و نادرست جسور و دریده .
از بلاد اسپانیا

ویکی واژه

(عا.)
حیله گر، هوشیار، زرنگ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند