آسی

لغت نامه دهخدا

( آسی ) آسی. ( ع ص ) غَمناک. حَزین. اندوهگین. || پشیمان. || بِجشک. پزشک. طبیب. مُعالج. پزشک ریشها و قرحه ها. جراح. ج ، اِساء، اُساة.
آسی. ( ص نسبی ) منسوب به مملکت آس. از آس. رجوع به آسیان شود.
آسی. [ سا ] ( ع ن تف ) غمگین تر. اندوهناکتر.
اسی. [ اَ سا ] ( ع مص ) مداوات. معالجه. دوا کردن. درمان. علاج. ( مؤید الفضلاء ). دارو بر جراحت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || اندوه بردن. ( زوزنی ). اندوهگن شدن بر. ( منتهی الارب ). || اندوهگین کردن. || ( اِ ) اندوه.
اسی. [ اَس ْی ْ ] ( ع مص ) گوشت گذاشتن برای کسی : اسیت له. ( منتهی الارب ).
اسی. [ اَ سی ی ] ( ع ص ) مداواشده. دواکرده. معالجه پذیرفته. مأسوّ. ( منتهی الارب ). || پژمان. ( نصاب الصبیان ) ( غیاث ).اندوهگین. ( غیاث ). محزون. غمگین. || ( اِ )اثر و نشان سرا. بقیه ای از خانه و متاع ردی خانه.
اسی. [ اِ / اُ سا ] ( ع اِ ) ج ِ اِسوة و اُسوة.
اسی. [ اِ ] ( اِخ ) نهری است که در جانب مشرق ایتالیا جریان دارد و از رشته جبال آپنن سرچشمه میگیرد و پس از طی مسافت هفتاد هزار گز از بین دو شهر آنکن و سینیگالیا به دریای آدریاتیک وارد میشود.

فرهنگ معین

( آسی ) [ ع . ] (ص . ) اندوهگین ، غمگین .

فرهنگ عمید

( آسی ) جراح، پزشک: نوش دارو و مفرح که جُوی فعل نکرد / هم بدان آسی آسیمه نظر بازهید (خاقانی: ۱۶۴ ).

فرهنگ فارسی

( آسی ) غمناک حزین
اندوهگین، غمگین
نهری است که در جانب مشرق ایتالیا جریان دارد و از رشته جبال آپنن سرچشمه میگیرد و پس از طی مسافت هفتاد هزار گز از بین دو شهر آنگن و سینیگالیا بدریای آدریاتیک وارد میشود .

دانشنامه عمومی

آسی (شهرستان آرخانگلسکی باشقیرستان). آسی ( به لاتین: Asy ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در باشقیرستان واقع شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

آسی. (یا: اُسِتی) از زبان های ایرانی شمال شرقی. با حدود ۵۰۰هزار گویشور در بخش های مرکزی قفقاز، یعنی منطقۀ خودمختار اوستیای جنوبی جمهوری گرجستان و جمهوری خودمختار اوسِتیای شمالیِ فدراسیون روسیه، و نیز در ناحیۀ خودمختار کاباردین ـ بالکار، استاوروپول در قفقاز شمالی و تفلیس رواج دارد. گروه های پراکندۀ آسی زبان نیز در آناتولی زندگی می کنند. دو گویش اصلی آن ایرون و دیگوری (دیگورون) است. آسی که در قدیم آلانی نامیده می شد، در محاصرۀ زبان های گوناگون غیر ایرانی مانند ترکی، چرکسی، چچن، اینگوشی و گرجی بوده است، و به عنوان آخرین بازماندۀ گویش های ایرانی شمال شرقی (سکایی ـ سرمتی) به تحول خود ادامه داده است. حدود ۶۰ درصد از گویشوران آسی در اوسِتیای شمالی و پانزده درصد آن ها در اوستیای جنوبی زندگی می کنند. خط نوشتاری این زبان سیریلی است.

ویکی واژه

منسوب به آس؛ سرزمینی در قفقاز، زبانی از شاخه هند و ایرانی، از خانواده زبان‌های هند و اروپایی که در آس رایج بوده تعلق و گاهی تحت عنوان آستی نیز شناخته می‌شوند. آسی از دو بخش آ | سی تشکیل شده و ممکن آسیا یا قاره آسیا مشمول این قاعده باشد.
(پزشکی): جراح، پزشک. اصطلاح آس در دنیای باستان، واژه مقدس و جنبه اعتقادی داشته و هرگاه با اصطلاح دیگری ممزوج می‌شد یک اصطلاح جدیدی ابداع می‌شد مانند آسان یا آستان، آسمان، آسیا، آسوری، آسیاب، و بسیاری دیگر.
(عربی): اندوهگین، غمگین.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم