کلمه آسیمه در زبان فارسی به معنای آشفته یا پریشان است و برای توصیف حالتی به کار میرود که فردی دچار سردرگمی، بینظمی یا عدم تمرکز باشد. همچنین، آسیمه میتواند به وضعیتی اشاره کند که در آن فرد یا چیزی به هم ریخته و نامنظم به نظر میرسد. به طور کلی، این واژه به حالاتی از بینظمی و پریشانی دلالت میکند.
آسیمه
لغت نامه دهخدا
( آسیمه ) آسیمه. [ م َ / م ِ] ( ص ) مضطرب. مشوش. پریشان خاطر. آشفته
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
مضطرب و مشوش
آشفته، شوریده حال، پریشان خاطر، سرگشته، مضطرب
فرهنگ اسم ها
معنی: مضطرب، گیج، حیران
ویکی واژه
آسیمه ممکن است در زبان معیار باستان به بصورت آ - سیمه قابل تجزیه باشد؛ که آ نشانه قوم یا قبیله بوده و سیمِه احتمالا به معنی صفتی خاص مانند ترس، در وجود ایشان است.
جملاتی از کلمه آسیمه
گذشت آن روز ناکامی که از بس شورش و فتنه سر از سودا شد آسیمه، دل از تنگی بجان آمد
جوان جست آسیمه از خوابگاه بر آن دستهٔ شوم بربست راه
عرفی طمع مدار مدارا ز خوی دوست در دل نگاه دار سرآسیمه آه را
اکبر آزاد، ۱ دی سال ۱۳۲۹ در تهران متولد شد. پدرش آهنگر و از کارهای مهمش، ساخت درِ ساختمان مجلس، در بهارستان بود. اکبر آزاد به صورت حرفهای، نخستین ترانهاش را در ۱۶ سالگی سرود که با خوانندگی «غلامحسین بنان» اجرا شد. او با آهنگسازان و خوانندگان متعددی همکاری داشتهاست. ترانههای «بغض» با صدای «داریوش» و «آسیمهسر» با صدای «محمد اصفهانی» از جمله آثار او است.
چه درها که از زخمه درهم شکست چه سرها که آسیمه از خواب جست
سراپرده بردند ز ایوان بدشت سپهر از خروشیدن آسیمه گشت