احتشام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) احتشام از؛ شرم داشتن از. بشکوهیدن از. استحیاء. ( زمخشری ). || بخشم آوردن. ( منتهی الارب ). || از کسی حشمت داشتن. ( زوزنی ). حشمت داشتن از کسی. ( تاج المصادر ). || خداوند خدم و حشم شدن ببزرگی. خداوند خادمان و فوج ( ؟ ) بودن. ( غیاث ). || شأن و شکوه. ( غیاث ). شُکُه. حشمت. || حشمت وشکوه داشتن. حشمت و احترام داشتن. ( مؤید الفضلا ). - احتشام یافتن ؛ حشمت یافتن. شکوه و جلال یافتن : گر مهتران بدنیا یابند احتشام دنیا بدین و دانش او احتشام یافت.امیرمعزی.- بااحتشام ؛ محتشم. باشکوه.
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) حشمت و بزرگی یافتن . ۲ - (اِ. ) جاه و جلال .
فرهنگ عمید
۱. شکوه، جلال. ۲. [قدیمی] شرمگین شدن. ۳. [قدیمی] صاحب خدم و حشم شدن، حشمت و بزرگی و جاه و جلال یافتن. ۴. [قدیمی] شرم داشتن، حیا کردن.
فرهنگ فارسی
شرم داشتن، حیاکردن، شرمگین شدن، صاحب خدم وحشم شدن، حشمت وبزرگی وجاه وجلال یافتن ۱ - ( مصدر ) حشمت و شکوه داشتن خداوند خدم و حشم شدن . ۲ - ( اسم ) شائ ن و شکوه حشمت بزرگی شوکت . یا احتشام از کسی . شرم داشتن از وی استحیائ شکوهیدن .
فرهنگ اسم ها
اسم: احتشام (پسر) (عربی) (تلفظ: ehtešām) (فارسی: اِحتشام) (انگلیسی: ehtesham) معنی: شکوه و شوکت داشتن، جلال، بزرگی، شکوه، عظمت، ( در قدیم ) بزرگداشت، تکریم، ( درقدیم ) تکبر، غرور، بزرگ شدن، دارای خدم و حشم فراوان بودن
دانشنامه عمومی
احتشام ( انگلیسی: Ehtesham; ۱۹۲۷ – ۱۷ فوریهٔ ۲۰۰۲ ) با نام اصلی ابو نور احتشام الحق که با نام کاپیتان احتشام نیز شناخته می شد کارگردان فیلم اهل بنگلادش و پاکستان بود. وی از یکی از کارگردان پیشرو و برجسته سینمای بنگلادش و پاکستان بوده است.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] احتشام به معنی حشمت و جاه و نیز شرم کردن (حیاء) به کار رفته است. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۲۹۲. ...