اغور

لغت نامه دهخدا

اغور. [ اَ وَ ] ( ع ن تف ) گودتر. ( یادداشت مؤلف ).
اغور. [ اُ غُرْ ] ( اِ ) اُغُر. شگون. آغال. فال. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به آغال و اغال شود.
- اغور بخیر ؛ وقتت خوش.
- بداغور ؛ شوم. بدآغال.
- خوش اغور ؛ خوش آغال. میمون. خجسته. ( یادداشت بخط مؤلف ).
اغور. [ ] ( اِخ ) ابن شاه رستم. از امرای کوچک لر در زمان صفویه. رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 452 و فهرست آن شود.

فرهنگ معین

( اُ ) [ تر. ] ( اِ. ) نک اُغُر.

فرهنگ فارسی

( اسم ) اغر اوغور .
ابن شاه رستم . از امرای کوچک لر در زمان صفویه .

دانشنامه عمومی

اغور روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ابهر در استان زنجان ایران است.
این روستا در دهستان دولت آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن 375 نفر ( 110خانوار ) بوده است.

ویکی واژه

نک اُغُر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال انگلیسی فال انگلیسی فال امروز فال امروز