فرهنگ فارسی ( صفت ) ۱ - منسوب به اجمال ۲ - مختصر مجمل علم اجمالی . یا نظر اجمالی کردن . نظر کلی و عمومی کردن بطور خصه در چیزی یا کاری نظر کردن .