برماه

لغت نامه دهخدا

برماه. [ ب َ ] ( اِ ) افزاری است درودگران را که بدان چوب و تخته را سوراخ کنند، و به عربی مثقب خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). معرب آن بیرم است. ( از منتهی الارب ). برما. برماهه. برمای. برمه. گردبر. گردبره. مته. مثقب. پرما، در تداول خراسان.

فرهنگ معین

(بَ ) ( اِ. ) = برمه : ابزاری که درودگران با آن تخته را سوراخ می کنند.

فرهنگ عمید

= بهرمه

فرهنگ فارسی

( اسم ) افزاری است درودگر انرا که بوسیل. آن چوب و تخته را سوراخ کنند مثقب .

ویکی واژه

برمه: ابزاری که درودگران با آن تخته را سوراخ می‌کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال شمع فال شمع فال جذب فال جذب استخاره کن استخاره کن