آنات

لغت نامه دهخدا

( آنات ) آنات. ( ع اِ ) ج ِ آن.
انأت. [ اِ ءَ ] ( ع مص ) گران گردانیدن و سنگین کنانیدن و سبب میل کردن شدن. ( ناظم الاطباء ). گران گردانیدن و مایل ساختن گرانی بار. ( منتهی الارب ). گویند: اناء الحمل ؛ اذا اثقله و اماله کذهبت به و اذهبت. ( از منتهی الارب ). || ( اِ ) دیر و درنگ و آهستگی و تأنی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) .
انات.[ اَ ] ( از ع ، اِ ) درنگ. ( غیاث اللغات ). توقف و درنگی. تأنی. آهستگی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
لیک مؤمن زاعتماد آن حیات
می کند غارت بمهل و با انات.مولوی ( مثنوی ).|| بردباری. تحمل. || وقر. وقار. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به اناةشود.
اناة. [ اَ ] ( ع اِ ) توقف و درنگی. ( از ناظم الاطباء ). درنگ. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). آهستگی. سکون. ضد عجله. ( یادداشت مؤلف ). || بردباری و تحمل و وقار. ( ناظم الاطباء ). تحمل و وقار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حلم. ( یادداشت مؤلف ). || ( ص ) زن آهسته. ( مهذب الاسماء ). زن سست دیرخیز. ( منتهی الارب ). زن سست و باوقار در نشست و برخاست و رفتار. ( ناظم الاطباء ).
- اهل الاناة ؛ مردم سست و تنبل و کاهل. ( ناظم الاطباء ).
لغتی است در وناة. ( از منتهی الارب ). و رجوع به وناة و انات شود.

فرهنگ معین

( آنات ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ آن .
( اَ ) [ ع . اناة ] ( اِ. ) ۱ - توقف ، آهستگی . ۲ - بردباری ، عمل . ۳ - وقار.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - توقف درنگی تائ نی آهستگی. ۲ - بردباری تحمل . ۳ - وقر وقار .

ویکی واژه

مترادف لحظه‌ها. جمعِ آن. آنات ممکن است در زبان معیار باستان به دو کلمه آن - آت قابل تجزیه باشد؛ که مفهوم کلی از آن به معنی «متعهد به دور انداختن» بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ورق فال ورق فال ابجد فال ابجد فال چوب فال چوب