اتراک. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ تُرک. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). ج ِ ترکی. تُرک. ترکان : شیاطین اتراک از شیشه ضبط بیرون افتادند و اتراک را از تازیکان جدا کردند. ( جهانگشای جوینی ). بأبی الذی لاتستطیع لعجبه ردّالسلام و ان شککت فعج به ظبی من الأتراک ما ترک الظئا الحاظه من سلوة لمحبه.حفید ابی بکربن زهر.و صاحب غیاث اللغات بنقل از صراح اتراک را مجازاً بمعنی سپاهیان و خودهای آهنی آورده است. اتراک. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) گذاشتن. ترک کردن. بگذاشتن. ماندن. بماندن.