بادبانی

لغت نامه دهخدا

بادبانی. ( حامص مرکب ) همچون بادبان بودن و عمل کردن. مجازاً، بسرعت بردن :
آسمان در کشتی عمرم کند دائم دو کار
گاه ِ شادی بادبانی وقت انده لنگری.انوری ( از شرفنامه منیری ).|| کشتی رانی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - همچون بادبان بودن و عمل کردن مجازا بسرعت بردن . ۲ - کشتی رانی .

فرهنگستان زبان و ادب

{velum} [علوم جَوّ] پرده ای از ابر فرعی با گسترش افقی زیاد، نزدیک یا متصل به قسمت بالای یک یا چند ابر کومه ای که گاهی در این ابر فرعی فرومی روند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال انبیا فال انبیا فال فنجان فال فنجان فال فرشتگان فال فرشتگان