لغت نامه دهخدا
برگ سبزیست تحفه درویش
چه کند بینوا همین دارد.؟این بیت را که از کثرت استعمال صورت ارسال مثل بخود گرفته در مورد تقدیم تحف و هدایا بعنوان عذر از حقارت آن یا بعنوان تعارف و تواضع بکار میبرند و از آنجا پیداشده است که سابقاً درویشها یک دسته گیاه «جعفری » یا«شبد» بدست گرفته و در کوچه و بازارها مدح خوانان گردش میکردند و بهر کس یک شاخه شبد یا جعفری میدادند وآن کس به اختیار خود خرده پولی بعنوان نیاز به آنان میپرداخت. ( فرهنگ عوام ) :
بی نوایان را به برگ سبز گاهی یاد کن
چون ز نیرنگ جهان خرج خزان خواهد شدن.صائب ( از آنندراج ).انصاف نیست کز چمنت بعد صد بهار
بی برگ سبز رو بدر آسمان نهم.صائب ( از آنندراج ).- برگ سبز سائل ؛ آنست که گدایان به توقع ریزش برگ سبز پیش اغنیا میگذارند. ( آنندراج ) :
بوسه میدادند خوبان در بهار خط طمع
خط سبز گلعذاران برگ سبزسائل است.محسن تأثیر ( از آنندراج ).- برگ سبز فرستادن ؛ مرادف گل فرستادن است. ( از غیاث ) ( آنندراج ). هدیه فرستادن. هل و گل فرستادن.
- برگ سبز همکاری ، برگ سبز همچشمی ؛ برگ پان یا سبزه ٔدیگر که کشتی گیران بجهت مقرر کردن کشتی به خانه حریف خود فرستند. همچنین گل نیز می فرستند و آنرا گل کشتی گویند. ( غیاث ) ( آنندراج ) : نثرپردازان از فقره تازه برگ سبز همکاری به جانب طوطیان چمن روانه نموده اند. ( ملا طغرا، از آنندراج ).