لغت نامه دهخدا
بایس. [ ی ِ ] ( ع ص ) بائس. مردی که به وی سختی یا بلیتی یا درویشی رسیده باشد. ( آنندراج ). سختی رسیده. ( مهذب الاسماء ).
بایس. [ ی ِ ] ( ع ص ) بائس. مردی که به وی سختی یا بلیتی یا درویشی رسیده باشد. ( آنندراج ). سختی رسیده. ( مهذب الاسماء ).
(یِ ) [ ع . ] (ص . ) بی نوا، ناتوان .
بینوا، نیازمند، فقیر، مردی که دچار، سختی و تنگدستی شده باشد
( صفت ) بی نوا سختی رسیده ناتوان .
بایس ( به اسپانیایی: Valls ) یک شهرستان و شهر در اسپانیا است که در استان تاراگونا واقع شده است.
بایس ۵۵٫۲۸ کیلومترمربع مساحت و ۲۵٬۱۵۸ نفر جمعیت دارد و ۲۱۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
بی نوا، ناتوان.