باذل

لغت نامه دهخدا

باذل. [ ذِ ] ( ع ص ) بخشنده و سخی. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). ج ،بُذل. عطادهنده. بسیارعطا. جوانمرد معطی. دهنده. بذل کننده و جودکننده. سخی و جوانمرد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(ذِ ) [ ع . ] (ص . ) بخشنده .

فرهنگ عمید

بذل کننده، بخشنده، سخی.

فرهنگ فارسی

بذل کننده، بخشنده، سخی
( اسم ) بذل کننده بخشش کننده بخشنده.

ویکی واژه

بخشنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ