ایلات

لغت نامه دهخدا

ایلات. ( ع مص ) کم کردن حق. ( منتهی الارب ).
ایلات. ( اِ ) ج ِ ایل. عنوان مجموع عشایر و قبایل مختلف و مجزا که بطور مستقل و یا لااقل اسماً تابع حکومت مرکزی میباشند و در نقاط مختلف مملکت تحت ریاست مطلق ایلخانی ها و ایل بیگی های خویش زندگی میکنند و غالباً به تربیت احشام وچادرنشینی و گاه به زراعت معیشت کرده اند و میکنند. تعداد ایلات و عشایر ایران زیاد است و آداب و رسوم و طرز معیشت آنها نیز با یکدیگر اختلاف بسیار دارد ولیکن بطور کلی کوچ مرتب سالیانه بین ییلاق و قشلاق و دوری و برکناری از لوازم تربیت مدنی و زندگی در سیاه چادرها ( قره چادر ) و تربیت مواشی از اوصاف مشترک آنهاست.مطالعه در احوال این عشایر که عامل عمده ای در حیات اقتصادی و اداری ایران است ، اهمیت تمام در مردم شناسی دارد. ( از دایرةالمعارف فارسی ). رجوع به ایل شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع : ایل طوایف قبایل .
کم کردن حق

دانشنامه آزاد فارسی

ایلات (Elat)
(یا: ایله) بندری در رأس خلیج عقبهو تنها راه ورودِ رژیم اشغالگر قدس به دریای سرخ، با ۳۵,۷۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۴). نزدیک این بندر معادنی از مس و سنگ گرانیت قرار دارد و یک رصدخانۀ مهم ژئوفیزیک (تأسیس ۱۹۶۸) در ۱۶کیلومتری شمال آن واقع شده است. در این بندر، گردشگری صنعتی مهم به شمار می آید. خرابه های شهر باستانی ایلات در شرق شهر جدیدِ ایلات قرار دارد، ولی اکنون در خاک اردن است.

ویکی واژه

مجموع ایل‌ها که در نقاط مختلف کشور پراکنده‌اند؛ یا جاهایی که ایل در آن زندگی می‌کنند. ایلات از نظر سیاسی اداری سازمان اجتماعی متمرکز بوده‌اند و جهت قدرت یک‌طرفه و از بالا به پایین بوده است. سلسله مراتب قدرت سیاسی از بالا به پایین عبارت بودند از خان، کلانتر، کدخدا، ریش‌سفید که به ترتیب در رأس ایل، طایفه، تیره و بنکو قرار داشتند.
ایلات ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش ایل - آت تجزیه باشد، و دو مفهوم برای آن متصور است؛ نخست ایل‌های سوارکاری که با اسب عجین بودند. و دیگر به گروه تیرانداز که آنها نیز توأم با اسب بودند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم