لغت نامه دهخدا
انگوره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِخ ) انگوریه ( شهر ) :
ز انگوره کردند یاور طلب
بیامد مدد نیزشان از حلب.نظام قاری ( دیوان ص 186 ).و نیز رجوع به انگوره ای شود.
انگوره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِخ ) انگوریه ( شهر ) :
ز انگوره کردند یاور طلب
بیامد مدد نیزشان از حلب.نظام قاری ( دیوان ص 186 ).و نیز رجوع به انگوره ای شود.
انگوریه
{acinus} [زیست شناسی] انتهای کیسه ای شکل هر غدۀ خوشه ای
انگوره ( به لاتین: Engure ) یک روستا در لتونی است که در شهرداری انگوره واقع شده است. انگوره ۱٬۵۷۲ نفر جمعیت دارد.
انتهای کیسهایشکل هر غدۀ خوشهای.