انبات

لغت نامه دهخدا

انبات. [ اِم ْ ] ( ع مص ) رستن گیاه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رُستن. ( مصادر زوزنی ). برُستن. ( تاج المصادر بیهقی ). || رویانیدن.( منتهی الارب ) ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ). گویند انبت اﷲ نباتاً فهو منبوت. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || موی زهار برآوردن کودک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
انبات. [ اِم ْ ] ( از ع ، حامص ) روییدگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) رویانیدن . ۲ - (مص ل . ) رستن گیاه .

فرهنگ عمید

۱. رویانیدن.
۲. روییدن، رستن گیاه.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) رویانیدن . ۲ - ( مصدر ) رستن گیاه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به روییدن اِنبات گفته می شود و به مناسبت در بابهایی مانند صوم، جهاد، حجر و نکاح به کار رفته است.
روییدن موی زهار، از نشانه‏های بلوغ به شمار رفته و احکامی بر آن مترتّب گشته است.
کودکان در جنگ
کودکان در جنگ کشته نمی‏شوند، بلکه به اسارت گرفته می‏شوند و اگر بلوغ طفلی محرز نباشد، از راههای احراز آن، انبات موهای زهار است.
روییدن گوشت با شیردهی
اگر زنی نوزادی را به اندازه روییدن گوشت و محکم شدن استخوان وی شیر دهد، نوزاد فرزند رضاعی او شمرده می‏شود و احکام فرزند نَسَبی همچون محرمیّت و حرمت ازدواج با او بر آن مترتّب می‏گردد.

ویکی واژه

رویانیدن.
رستن گیاه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ای چینگ فال ای چینگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال احساس فال احساس