انان

لغت نامه دهخدا

( آنان ) آنان. ( ضمیر ) ج ِ آن. آن کسان. ایشان. اوشان. آنها :
همه تفاخر آنان بجود و دانش بود
همه تفاخر اینان بغاشیه ست و جناغ.منجیک.آنانکه محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانه ای و درخواب شدند.خیام.نظر آنان که نکردند بدین مشتی خاک
الحق انصاف توان داد که صاحبنظرند.سعدی.شراب لعل کش و روی مه جبینان بین
خلاف مذهب آنان جمال اینان بین.حافظ.آنانکه خاک را بنظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی بما کنند؟حافظ.
انان. [ اَ ] ( ع مص ) أن َّ المریض اناً و انیناً و اناناًو تأناناً؛ نالید. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) نالش. ( مهذب الاسماء ). و رجوع به ان شود.
انان. [ اُ ] ( ع ص ) مرد بسیار ناله کننده. ( ناظم الاطباء ). بسیار ناله کننده. ( آنندراج ). کثیرالانین. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) ناله. ( ناظم الاطباء ).
انان. [اَن ْ نا ] ( ع ص ) مرد بسیار ناله کننده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). کثیرالانین. ( از اقرب الموارد ). بسیار نالنده. بسیارنال. بیش نالنده. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(اَ نّ ) [ ع . ] (ص . ) بسیار نالنده ، بسیار نال ، بیش نالنده .

فرهنگ فارسی

( آنان ) جمع : آن ضمیر اشاره برای اشخاص دور ایشان مقابل اینان : شراب لعل کش و روی مه جبینان بین . خلاف مذهب آنان جمال اینان بین . ( حافظ )
( صفت ) بسیار نالنده بسیار نال بیش نالنده .

دانشنامه عمومی

آنان (فیلم). آنان ( فرانسوی: Elles ) یک فیلم درام اِروتیک لهستانی به کارگردانی ماوگوژاتا شوموفسکا است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. این فیلم روایت گر بخشی از زندگی «آن» روزنامه نگار فرانسوی مجله مد و پوشاک «اِل» در پاریس است که در حال نوشتن مقاله ای دربارهٔ فاحشه گری دختران دانشجو است . . . . .
• ژولیت بینوش
• آنائیس دموستیه
• یوانا کولیگ
• کریستیانا یاندا
• لویی - دو دو لانکسن
• آندژی خیرا
• فرانسوا سیویل
• اسوان آرلو

ویکی واژه

بسیار نالنده، بسیار نال، بیش نالنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم